سلام: شاید در ذهن شما سریال مختار و شخصیت عمر ابن حریث که رییس پلیس ابن زیاد بود و بعد از مرگ یزید و فرار ابن زیاد از کوفه میخواست به حکومت برسه را یادتون میاد. مطلب جالبی در باب اینکه قبلا هم دشمن اهل بیت بوده براتون گذاشتم:
عده ای از خوارج برای جنگ با امیر المؤمنین علی به جانب نهروان رفتند و عبداللّه بن وهب و ابن زهیر بجلی را بعنوان امیر خود انتخاب کردند و روانه نهروان شدند. حضرت امیر (ع) خطبه ای خواندند و مردم را امر فرمودند که به مدائن روند و در آنجا لشگرگاه بسازند.چهار نفر به نامهای شیعث بن ربعی و عمرو بن حریث و اشعث بن قیس و جویر بن عبداللّه با چهار هزار نفر دیگر به نزد حضرت امیر (ع) آمدند و گفتند ما را اذن بده که چند روزی در کوفه بمانیم و زود به تو ملحق می شویم. حضرت فرمودند اراده بدی کرده اید بخدا قسم شما کاری در کوفه ندارید و من می دانم که در دلهای شما چیست و زود باشد که به شماها بگویم، می خواهید که مردم را از بیرون آمدن باز دارید و گویا من شما را می بینم که در سرزمین خورنق نشسته اید و سفره طعام گسترده اید که سوسماری بر شما می گذرد و شما کودکان را به گرفتن آن امر کنید و چون سوسمار را صید کردند مرا رها می کنید و به آن سوسمار بیعت می کنید. پس حضرت روانه ی مدائن شدند و آن جماعت بیرون آمدند و به خورنق رسیدند و طعام مهیّا کردند و در آن وقت که بر دور سفره نشسته بودند سوسماری گذشت و کودکان را به گرفتن آن امر کردند و چون صید نمودند، آن را بستند و عمرو بن حریث دست آن سوسمار را باز گرفت و گفت بیعت کنید با این که امیرالمؤمنین است و هفت نفر با او بیعت کردند و در آخر عمروبن حریث بیعت کردند و دستهای خود را به دست او نهادند چنان که آن حضرت خبر داده بودند و روانه مدائن شدند. امیرالمؤمنین (ع) در آن وقت در مسجد مشغول خواندن خطبه بودند که آن جماعت با همان هیئت که بودند داخل مسجد شدند چون نظر امیرالمؤمنین (ع) بر آن گروه افتاد فرمودند ایها الناس، رسول خدا (ص) هزار حدیث پنهانی به من تعلیم کرد که در هرحدیثی هزار در قرار دارد و از برای هر دری هزار کلید است و من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود روزی باشد که هر کسی را با امام خود بخوانند و من قسم یاد می کنم که هشت نفر در روز قیامت مبعوث خواهند شد که امام ایشان سوسمار باشد و اگر بخواهم اسامی آنان را بگویم می توانم. راوی می گوید عمرو بن حریث را دیدم که لرزه بر اعضایش افتاده بود همانند شاخه درخت که تکان داده شود.
حضرت فرمودند گویا می بینم ایشان در قیامت که آن سوسمار آنان را به جانب آتش می کشد و اگر منافقانی با رسول خدا (ص) بودند با من نیز هستند پس روی مبارک را به جانب شیث و عمرو کردند و فرمودند: بخدا قسم ای شیث و ای پسر حریث شما با فرزند من حسین مقاتله خواهید نمود و او را مظلومانه شهید خواهید کرد و رسول خدا (ص) مرا چنین خبر داد و البته این واقع خواهد شد.
با تشکر از سایت راسخون(http://www.rasekhoon.net/library/content-19167-2.aspx)
کلمات کلیدی:
روز اول محرم و بعضی جاها روضه حُـر را میخوانند:
حُـر کسی است که اول بار راه را بروی امام حسین بست اما بخاطر یک ابراز ارادت به مادر امام حسین علیه السلام جایی رسید که تا آخر الزمان باید حسرت برد. سلام خدا بر حسین علیه السلام و بر حر ابن یزیدریاحی باد. یا لیتنا کنا معهم و نفوز فوزا عظیما.
کلمات کلیدی:
پرچم سیاه امام حسین هم نصب شد:
أین المحرمیون
این الحسینیون
این الزینبیون
کلمات کلیدی:
اول محرم یاد کسی که برای امام حسین شانه هایش لرزید تا در مقابل دنیا مانند رهبر تنهایش حسین علیه السلام نلرزد و فریاد زد: هیهات منا الذله
کلمات کلیدی:
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین-علیه السلام-
مهر تو را به عالم امکان نمىدهم + این گنج پربهاست من ارزان نمىدهم
یک قطره ازسرشگ که ریزم به یادشان+آن قطره را به گوهرغلطان نمىدهم
گر انتخاب جنّت وکوثر به من دهند +کوى تو را به جنّت ورضوان نمىدهم
امشب که این مطلب را مینویسم شب اول محرم الحرام است... . حسین جان سالهاست که بایاد تو، در مجالس تو، اشک ریختیم و حسرت بردیم؛ یا لیتنا کنا معک.
در مورد بیت اول: شخصی پیش امام صادق رفت و گفت: آقا جان وضعم خوب نیست و فقیرم. امام به او فرمود: آیا حاضری محبت و ولایت ما را بدهی و ثروت دنیا را به تو بدهند؟ اشگ از گوشه چشمش سرازیر شد و گفت نه آقا یک ذره محبت شما را هم به تمام عالم نمیدهم. امام فرمودند: پس نگو من فقیرم که ثروت دنبا را داری(نقل به مضمون).... .
اما در مورد بیت سوم:
روزی امام صادق یکی از اصحابش که نابینا بود را را با خود بیرون از مدینه برد و جایگاه او را در بهشت به او نشان داد. سپس فرمود: آیا دوست داری به جایگاه خود در بهشت بروی؟ عرض کرد: آری دیگر از بیماری و نابینایی و پیری خسته ام. که شنید امام فرمود: صدق رسول الله. با تعجب گفت منظور شما چیست؟ امام فرمودند: روزی امیرالمؤمنین با سلمان همین کار را کرد و جایگاهش را در بهشت به او نشان داد و از او سؤال کرد آیا می خواهد به بهشت برود. اشک در چشمان سلمان جمع شد و گفت: آقا جان من شما را میخواهم. بهشت بدون شما را چه کنم. سپس امام صادق فرمود: به خاطر همین پیامبر فرمود< سلمان از ما اهل بیت است و من هم کلام رسول خدا را تأیید کردم
کلمات کلیدی:
سلام من به محرم به ماه دلبر زینب+به اشک سینه زنانش که داره مادر زینب
سلام من به محرم به آنکه صاحب آن است+به کاروان بهاری که در مسیر خزان است
سلام من به محرم به پرچم غم زهرا+به پرچم غم زهرا به قامت خم زهرا
سلام من به محرم به نا ز اشک ابالفضل+به آن دو دست قشنگ وبه زخم مشک ابالفضل
سلام من به محرم که برتر از رمضان است+همه شبش شب قدر وفضیلتش به ازآن است
کلمات کلیدی:
سالروز مباهله گرامی باد: 25 ذی الحجه روزی که اهل البیت همراه پیامبر اسلام مقابل بزرگان نجران آمدند.
سوال و درد و دل من این است:
چرا این بعضی تلاش میکنند این امر را پنهان کنند؟
کلمات کلیدی:
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
کلمات کلیدی:
راستی چرا خیلی از مردم طلبکارند و با همه دعوا دارند؟؟!!
کلمات کلیدی:
با سلام؛ این وبلاگ را برای نوشتن موضوعاتی که فکر میکنم شاید دیگری بدردش بخورد راه انداختم. امید که همینگونه باشد
کلمات کلیدی: